حبیب زارعی منظم موجودیست
لا به لای مدارک نیامده
گم نمی شود
لا به لای حرفهات لالایی لب هات
زمستان ساکت را خواب دیده
و بیست بهار را
در حسرت پاییزی شاعرانه افسرده کرده
:موجودی منظم
روبروی آینه که می نشـینم
مادر بزرگ ها به جستجو می ایستند
از انبوه برادران یوسفی ام
که زیرعبای پدربزرگ پنهان شده اند
تنها من نسلی سوخته ام
سیاوشی بی مزار
که امتحان آتش عصیان
شعله ور از شراره هاش
آویزان ِکتاب های مقدس
زیرعبای پدر بزرگ اروپا می شوند
ومن هنوز آفریقا تر از وقتی هستم
که آفریقا گفت:
کم آورده ام
زیرعبا تپل می شوند وُ
چاههای نفت لاغرتر از همیشه
سوسوی چراغی در دور دست خاموش
جامعه کم که آورده باشد با گلوله بی گلوله
کار به باریک می کشد
و حبیب زارعی من نیستم
ار به احکام این خانه سرنهم
منظم موجودی
در مبارزه با خویشتن خیزبرداشته ام
در جنگ های علیه خودم هیچ نامردی را نامراد نگذاشته ام
همه در من دست داشتند
حتی پدر طوری قافیه هام را ربود
که شعری دردناک
در کتاب مادرم به چاپ رسید
از آن پس
حرف های نگفته را عطسه کردم بجای تکـلیف شاعرانه
#
هوا سرد است
و من زودتر از هر سال پیر شده ام
می روم برای سوختگی هام تابوتی دست وُ پا کنم
و آرزوی کاشتن ِ _ پشت هر تریبون بمبی را _
به ارث بگذارم.
لا به لای مدارک نیامده
گم نمی شود
لا به لای حرفهات لالایی لب هات
زمستان ساکت را خواب دیده
و بیست بهار را
در حسرت پاییزی شاعرانه افسرده کرده
:موجودی منظم
روبروی آینه که می نشـینم
مادر بزرگ ها به جستجو می ایستند
از انبوه برادران یوسفی ام
که زیرعبای پدربزرگ پنهان شده اند
تنها من نسلی سوخته ام
سیاوشی بی مزار
که امتحان آتش عصیان
شعله ور از شراره هاش
آویزان ِکتاب های مقدس
زیرعبای پدر بزرگ اروپا می شوند
ومن هنوز آفریقا تر از وقتی هستم
که آفریقا گفت:
کم آورده ام
زیرعبا تپل می شوند وُ
چاههای نفت لاغرتر از همیشه
سوسوی چراغی در دور دست خاموش
جامعه کم که آورده باشد با گلوله بی گلوله
کار به باریک می کشد
و حبیب زارعی من نیستم
ار به احکام این خانه سرنهم
منظم موجودی
در مبارزه با خویشتن خیزبرداشته ام
در جنگ های علیه خودم هیچ نامردی را نامراد نگذاشته ام
همه در من دست داشتند
حتی پدر طوری قافیه هام را ربود
که شعری دردناک
در کتاب مادرم به چاپ رسید
از آن پس
حرف های نگفته را عطسه کردم بجای تکـلیف شاعرانه
#
هوا سرد است
و من زودتر از هر سال پیر شده ام
می روم برای سوختگی هام تابوتی دست وُ پا کنم
و آرزوی کاشتن ِ _ پشت هر تریبون بمبی را _
به ارث بگذارم.
جمعه ۷ دی ۱۳۹۷ | 13:11