ز من عمریست میگردد جدا دل
ندانم با که گردید آشنا دل
ز حرف عشق خارا میگدازد
من و رازیکه نتوانگفت با دل
به فکر ناوک ابروکمانی
چو پیکانم گره از سینه تا دل
به امید پری مینا پرستیم
ز شوقت کرد بر ما نازها دل
بیدل دهلوی
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹ | 20:56
گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود