
هیچ کس این گل سرخ را نمی فهمد،
شاید مسافری باشد.
آیا آن را از میان راهها،
برای تو نیاوردم؟
فقط زنبور یا پروانه ای دلتنگ او خواهد بود،
که از سفری دور، شتابان می آید،
تا بر سینه اش آرام بگیرد.
تنها پرنده ایی سرگردان می ماند،
و تنها نسیمی افسوس می خورد.
آه ای رز کوچک،
چقدر آسان است،
مردن برای تو!
سفرمان تقریبا آغاز شده بود...
شاعر: امیلی دیکنسون
مترجم: روژین نظری
![]()
یکشنبه ۲ تیر ۱۳۹۸ | 13:56
گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود